مطالعه اثر ارزنده سهجلدی استاد دکتر پرویز ناتل خانلری با عنوان “تاریخ زبان فارسی” (نشر نو، ۱۳۶۶) برای من عامی در عرصه پژوهشهای زبان فارسی، بسیار جذاب بود. حاصل دو و نیم دهه کار عالمانه پژوهشی اطلاعات جالب و دست اولی به خواننده میدهد. در توضیح تحول زبان، استاد به نکتهای اشاره دارد که آن را ویژگی اقتصادی گفتار نام نهادم. خانلری میگوید زبان و گفتار مستلزم کوشش ذهن و عضلات و اندامهای گفتار است و موجب خستگی میشود. انسان ذاتاً علاقهمند است از خستگی بکاهد. از این رو در گویش روزانه در مقایسه با گفتار رسمی و کتابت به سمت اشکال خفیفتر کلمات میرود. یعنی بعضی از هجاها و واکها در تلفظ میافتد تا کلمه کوتاه شود. به جای می-گو-یم لفظ می-گم را ادا میکنیم. صرفهجویی اقتصادی باعث میشود از صورتهای کوتاه می-گم و می-رم و می-دم استفاده شود. همین تمایل است که در گفتگو، زبان به سمت واکهایی تحول مییابد که ادای آنها نیروی فیزیکی کمتری میخواهد. برای پرهیز از ادای دو صامت بی آوا در پی یکدیگر (خاصه اگر در پی آنها مصوتی باشد) که زحمت بیشتری میطلبد، لشکر را لشگر و مشکی را مشگی و خشکی را خشگی تلفظ میکنیم تا در لرزش تارآواها صرفهجویی کنیم. با همین انگیزه به جای ادای رفتم از رفدم و به جای گفتم و پختم از گفدم و پخدم استفاده میکنیم. تمایل به رعایت اقتصاد گویش و اصل کم کوشیدن است که حتی به جای کارت میگوییم کارد و تعارض در انتقال معنی را میپذیریم. شنیده بودم که در آلمانی واک t را به علتی به d بدل میکنند یا در اسپانیایی از ابدال واک v به b اطلاع داشتم، اما هرگز توجه نداشتم که موضوع به صرفهجویی و اقتصاد گفتار برمیگردد. شاید به همین دلیل در بسیاری زبانها و نیز فارسی جنس خنثی از میان رفته و تمایز دو جنس مذکر و مونث در اسم هم متروک شده و یا از تعداد صورتهای گوناگون اسم و صفت کاسته شده و زبان از نظر صرفی ساده شده است. اقتصاد بر همه وجوه زندگی تاثیر دارد، و دکتر خانلری به ما میآموزد که چگونه اقتصاد (صرفهجویی در) حرفزدن بر تحول زبان فارسی موثر بوده است.