معرفی سخنران:
داود سوری اقتصاددان برجسته، دانشآموختهی رشتهی اقتصاد دانشگاه شهیدبهشتی تهران است. او کارشناسی ارشد خود را در رشتهی سیستمهای اقتصادی از دانشگاه شیراز اخذ کرده و تحصیلات تکمیلی خود را در رشتهی اقتصاد و در مقطع دکترا در دانشگاه ایالتی پلیتکنیک ویرجینیا ادامه داده است.
شرح نشست:
نهمین نشست سلسلهگفتارهای تحلیل در بازار سرمایهی آکادمی دانایان با حضور دکتر داود سوری برگزار شد. دکتر داود سوری، اقتصاددان و مدیر آکادمی بانک سامان، سخنران نشست ۱۴۰۲.۷.۱۷ دوشنبههای آکادمی دانایان بود که با عنوان «خلق پول و نقش بانکها» ارائه شد. دکتر سوری در این نشست با بیان اینکه پول بانک مرکزی سررشتهی خلق پول است، هشدار داد: «پولی که بانک مرکزی تولید میکند، برخلاف دیگر بانکها، برای او بدهی محسوب نمیشود؛ در واقع بدهیای است که هیچگاه ادا نمیشود. شاید قبلا این محدودیت برای دولتها وجود داشت که خلق پول نکنند، اما اکنون بهراحتی خلق پول صورت میگیرد و محدودیتی وجود ندارد.» این اقتصاددان با بیان جملهی معروف «بانک با باد هوا پول خلق میکند» ادامه داد: «بانکها خلق پول میکنند، اما در نهایت اختیار خلق پول در دست بانک مرکزی است، چون پولی که بانکها خلق میکنند، سوار بر پولی است که بانک مرکزی در اختیار جامعه قرار داده است. بنابراین، جملهی معروف «بانک با باد هوا پول خلق میکند» شایستهی بانک مرکزی است و نه بانکهای تجاری.»
سه تئوری دربارهی بانکها
او با طرح این پرسش که «آیا بانکها خلق پول میکنند؟»، به نقش و جایگاه بانکها و بانک مرکزی در روند خلق پول پرداخت و گفت: «سالهاست که وقتی بحث تورم و دلایل آن مطرح میشود، تفسیرها بر خلق پول استوار است و نهایتاً بانکها بهعنوان نهادهایی که پول خلق میکنند، مقصر اصلی شناخته میشوند. اما آیا اساساً این حرفها درست است یا خیر؟ بانکها در این فرآیند چه نقشی دارند و چقدر میتوان انتظار داشت که این نقش کاهش پیدا کند؟ در این نشست تلاش میکنم به این پرسشها پاسخ دهم.» مدیر آکادمی بانک سامان در ادامه گفت: «از زمان شکلگیری بانکها، سه تئوری وجود داشته که بهتناوب استفاده شده است: اول اینکه بانکها واسطهگر مالی هستند و از مردم سپرده میپذیرند و وجوه را با عنوان تسهیلات در اختیار کسانی قرار میدهند که میخواهند سرمایهگذاری کنند. در واقع، سپردههای کوتاهمدت را به سرمایهگذاریهای بلندمدت تبدیل میکنند. در این چارچوب بانک توانایی خلق پول ندارد، زیرا فقط منابع سپردهگذاران را بهعنوان تسهیلات در اختیار متقاضیان و بنگاهها قرار میدهد.» او به تئوری دوم در قالب «ذخیرهی جزئی» اشاره کرده و افزود: «بهعنوان مثال، اگر بانکی ۱۰۰ تومان سپرده جمعآوری کرده است، دولت از او میخواهد که ۱۰ درصد آن را بهعنوان ذخیرهی قانونی در بانک نگه دارد و ۹۰ تومان دیگر را به مردم وام بدهد. وامگیرنده میتواند آن ۹۰ تومان را در بانک دیگر سپرده کرده و بانک جدید ۱۰ درصد از آن سپرده (۹ تومان) را بهعنوان ذخیرهی قانونی به دولت بدهد و ۸۱ تومان دیگر را تسهیلات بدهد. این چرخه میتواند ادامه پیدا کند تا جاییکه حداکثر برابر معکوس نرخ ذخیرهی قانونی ضربدر سرمایهی سپردهی اولیه، در سیستم بانکی پول خلق شود، و نه یک بانک بهتنهایی؛ در این مثال، سیستم بانکی میتواند قریب به هزار تومان خلق پول داشته باشد.» سوری در بیان تئوری سوم دربارهی سیستم بانکی ادامه داد: «بانکها برای اعطای تسهیلات نیازی ندارند سپرده بگیرند و بهتنهایی قادرند خلق پول کنند و الزامی نیست حتماً سیستم بانکی وجود داشته باشد. این نگاه که بانک را بهعنوان بنگاه خالق پول میبیند، نگاهی است که از ابتدای قرن بیستم حاکم بوده و به دلایلی کنار گذاشته شده است. اکنون بعد از دو بحرانی که در قرن بیست و یکم با آن روبهرو شدیم، دوباره توجهات به سمت آن جلب شده است که بانکها هم میتوانند بنگاههایی باشند که خلق پول کنند.»
این اقتصاددان با اشاره به دو تعریف «پول» گفت: «تعریف پول به دو صورت است: پولی که بانک مرکزی تولید میکند که نام آن را «پول سخت» میگذاریم که سکه و اسکناسی است که چاپ میشود و همچنین حسابهای جاری که در بانکهای تجاری نگه داشته میشود، و دوم پولی است که بانکهای تجاری تولید میکنند و نام آنها را «سپرده» میگذاریم که میتواند شکلهای مختلف به خود بگیرد.»
چگونه بانکها پول خلق میکنند؟
سخنران در ادامه در توضیح اینکه بانکها چگونه خلق پول میکنند، گفت: «بانکها با اعطای تسهیلات میتوانند پول خلق کنند که اصطلاحاً گفته میشود «بانک با باد هوا پول خلق میکند.»؛ و اگر این موضوع را بپذیریم، سؤالات زیادی مطرح میشود. یکی از این سؤالات آن است که پس چرا بانکها برای جذب سپرده با یکدیگر رقابت میکنند؟ و مهمتر اینکه وقتی بانک میتواند بهراحتی خلق پول کند و بدهیهای خود را پرداخت کند، چرا دچار بحران میشود؟ پس درمییابیم این حرف که «بانکها با باد هوا پول خلق میکنند»، خیلی درست نیست و نمیتوان پذیرفت که بانک بهراحتی پول خلق کند. در مورد تولید پول باید گفت که در اصل دو بدهی تولید میشود؛ در واقع بدهی دوطرفه است. بانک در عملیات حسابداری خود، حساب سپردهی مردم را بهعنوان تسهیلاتگیرنده ثبت میکند؛ یعنی برای خود در دفاتر بدهی ثبت میکند. در طرف مقابل نیز بدهی مردم به بانک را ثبت میکند، بدین شکل بدهی دوطرفه شکل میگیرد و در حقیقت بدهی، خلق شده و نه پول. درست است که وامگیرنده از وام میتواند بهعنوان پول استفاده کند، اما در مقابل برای او همزمان بدهی به بانک هم ایجاد شده است.»
سوری ادامه داد: «افزایش دوطرفه ترازنامه بانک، دو ویژگی متفاوت دارد که بسیار مهم است. اول اینکه، بدهی مردم به بانک، یک بدهی مدتدار است و برای بازپرداخت تسهیلات زمان تعیین شده است، اما بدهی بانک به تسهیلاتگیرنده که حساب او را شارژ کرده، مدت ندارد و بلافاصله آن پول از سوی وامگیرنده برداشت میشود و بانک باید آن را بهصورت نقدی و با پول پرداخت کند، پس تعهد دوطرفه است اما شکل تعهدها یکسان نیست؛ یکی مدتدار و دیگری مدتدار نیست. همچنین برای یکی میتواند درآمدزا باشد و بانک در قبال پرداخت وام، نرخ بهره بگیرد اما دیگری نفعی نبرد. بههرحال این نیز درست است که بانکها نسبت به دیگر بنگاهها از مزیتهایی برخوردار هستند و آن این است که بهسادگی میتوانند تأمین مالی کنند، اما در کنار آن باید شبکهی پرداخت کشور را اداره کنند و بهصورت یک کالای عمومی در اختیار مردم قرار دادهاند. مردم اکنون بهراحتی با کارت خود میتوانند خرید کنند که این سیستم را بانک در اختیار جامعه قرار داده است و پرداختها را تسهیل کرده است.»
بانک مرکزی بدون پشتوانه پول خلق میکند؟
او تصریح کرد: «به جملهی «بانک با باد هوا پول خلق میکند» برگردیم و بگوییم این جمله بیشتر شایسته بانک مرکزی است تا یک بانک تجاری. پولی که بانک مرکزی تولید میکند برخلاف دیگر بانکها، برای او بدهی محسوب نمیشود و در واقع بدهیای است که هیچگاه ادا نمیشود. قبلاً این محدودیت برای دولتها وجود داشت که خلق پول نکنند، اما اکنون بهراحتی خلق پول صورت میگیرد و محدودیتی وجود ندارد.»
مدیر آکادمی بانک سامان افزود: «سوالی که پیش میآید این است که بانکها تا کجا میتوانند صرفاً با یک عملیات حسابداری ساده، خلق پول کنند و دو طرف ترازنامه را افزایش دهند؟ این روند تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟ آیا بانکها آزاد هستند که تا بینهایت پول خلق کنند و از آن استفاده ببرند؟ چه عواملی وجود دارد که اجازه نمیدهد بانکها از باد هوا پول خلق کنند؟ در اینجا از چند عامل میتوان نام برد: تعامل بانکها با خانوارها و شرکتها، تعامل بانکها با سیاستگذار براساس سیاستهای پولی و همچنین عواملی که در خود بانک ایجاد میشود تا از قدرت خلق پول تا بینهایت استفاده نکند. در مورد تعامل بانک با خانوارها و شرکتها، وقتی از تسهیلات صحبت میکنیم و میگوییم اگر بانک اعطای تسهیلات میکند پس خلق پول کرده، باید به این نکته توجه داشت که اینگونه نیست که بانک بتواند به زور به مردم تسهیلات بدهد بلکه باید برای آن تقاضا وجود داشته باشد. در حقیقت یک رابطه دوطرفه بین بانک و مشتری برقرار است.»
فاکتورهای خلق پول در ایران
او ادامه داد: «سوال دیگر اینکه چه عواملی برای گرفتن تسهیلات از سوی مردم وجود دارد که در نهایت باعث این میشود که بگوییم بانک خلق پول کرده است؟ عوامل متعددی وجود دارد. در ایران واقعاً فردی وجود دارد که به او پیشنهاد گرفتن وام بدهیم و قبول نکند؟ قبول میکند چون نرخ بهرهای که برای تسهیلات دادهایم از نرخ تورم کمتر است. اگر شما با وامی که گرفتهاید تجارت نکنید و صرفاً مایحتاج روزانه خود را نیز بخرید نسبت به تورم سال بعد جلو هستید. عاملی که باعث میشود این تقاضا به وجود بیاید در عرضه پول نقش بازی میکند. انتظاراتی که نسبت به سال بعد داریم که قیمتها گرانتر شده باشد ما را وادار میکند که وام بگیریم. آیا فردی که قبلاً وام گرفته هماکنون انگیزه دارد که آن را پس بدهد؟ قطعاً نه. اینها فاکتورهایی است که بر خلق پول تأثیرگذار است. پس لزوماً بانکها بهصورت یکطرفه به زور بهدنبال اعطای تسهیلات نیستند بلکه تقاضا از سوی جامعه وجود دارد که به وجود آمدن آن تابع تصمیماتی است که شرایط اقتصادی کشور آن را به وجود آورده است. اگر یک اقتصاد رقابتی داشتیم، آنگاه میتوانستیم بگوییم بانکها در خلق پول نقش دارند و میبینیم که در کشورهای دیگر بانکها، برنامهها و طرحهایی را اجرا میکنند که مردم از تسهیلات آنها استفاده کنند، اما برعکس در کشور ما همیشه صف برای گرفتن وام وجود داشته است. اگر نرخ بهره در کشور بهصورت دستوری نباشد، خواهیم دید که خلق پول از سوی خانوارها و بنگاهها کنترل و توان بانکها برای اعطای تسهیلات محدود میشود. یا اگر جامعهای داشتیم که در آن انتظارات تورمی در پی نگرانی دربارهی افزایش قیمتها در آینده وجود نداشت، طبعاً بانکها برای خلق پول با مانع روبرو میشدند.»
او به دیگر عاملی که موجب خلق پول ازسوی بانکها میشود، اشاره و اظهار کرد: «عامل دیگر، ریسکهایی است که بانکها با آن روبهرو هستند که اصطلاحاً به آن «نسبتهای ترازنامهای» گفته میشود. عمدهی بدهیهای بانک، سپردهای است که سپردهگذاران نزد بانک دارند. به این نکته باید توجه داشت که سپردهها مدتدار نیستند، اما داراییهای بانک، مدتدار است. بنابراین بانکها همواره با این ریسک روبهرو هستند که تسهیلاتی که به مشتریان دادهاند، بازپرداخت نشود و سهم بانک از بین برود. سرمایهی بانک برای این است که اگر چنین اتفاقی رخ داد، بانک بتواند این زیان را از طریق سرمایهی خود جبران کند، اما اگر سرمایه کم باشد بانک بسیار شکننده خواهد بود. بانک متوجه است با توجه به حجم سرمایهی خود اگر تسهیلات بیشتری اعطا کند، ریسک ورشکستگی افزایش پیدا خواهد کرد، اما برخی بانکها چنین خواهند کرد زیرا میدانند در نهایت قانونگذار ورود خواهد کرد.»
مهمترین ریسک تهدیدکننده بانکها
سوری با اشاره به مهمترین ریسک تهدیدکننده بانکها، گفت: «مهمترین ریسکی که بانکها با آن روبهرو هستند «ریسک نقدینگی» است که در واقع پول بانک مرکزی وارد میشود و میبینیم که اگر بانکها خلق پول میکنند، در نهایت این بانک مرکزی است که کنترل خلق پول را در اختیار دارد و بانکها نمیتوانند تا بینهایت آن را انجام دهند. درست است که بانکها میتوانند بهراحتی با ایجاد یک سپرده در ترازنامه خود، خلق پول کنند، اما بانک همواره به پول نقد یعنی پول بانک مرکزی و نه پولی که خود خلق کرده، نیاز دارد تا پاسخگوی مشتریان خود باشد. براساس «ذخیرهی قانونی»، بانکها باید درصدی از سپردههایی را که ایجاد میکنند بهعنوان پول نقد در اختیار بانک مرکزی قرار دهند. یعنی اگر تسهیلاتی دادیم و معادل آن سپرده ایجاد کردیم، باید ۱۵ درصد آن را در اختیار بانک مرکزی قرار دهیم. بنابراین بانک به پول نقد نیاز دارد و این پول نقد است که برای بانکها برای پرداخت تسهیلات، محدودیت ایجاد کرده است. درست است که بانک برای اعطای تسهیلات به جذب سپرده نیاز ندارد، اما برای کاهش ریسک نقدینگی باید سپرده و پول بانک مرکزی را جذب کند و نه پول خودش را. نکته این است که باید دید بانکهای ما با این ریسک چگونه مواجه میشوند. مثلاً بانکها از ابزارهایی استفاده میکنند که نیاز مردم به پول نقد کمتر باشد مثل کارتهای بانکی که باعث میشود پول بیشتری در بانکها باشد و قدرت آنها را بیشتر میکند، اما در مجموع رقم زیادی برای یک سیستم بانکی نیست. یا اینکه بانکها میتوانند از بازار بینبانکی استفاده کنند و از یک بانک دیگر تسهیلات و یا از بانک مرکزی پول بگیرند.»
او با بیان اینکه پول بانک مرکزی سررشته خلق پول است، تصریح کرد: «بانکها خلق پول میکنند، اما در نهایت اختیار خلق پول در دست بانک مرکزی است؛ چون پولی که بانکها خلق میکنند سوار بر پولی است که بانک مرکزی در اختیار جامعه قرار داده است و کشتیها سوار بر آبی هستند که میزان آن را بانک مرکزی مشخص کرده است. اما داستان به این سادگیها نیست، درست است که بانک مرکزی کاملاً تعیینکننده و تأثیرگذار است اما همیشه نمیتواند از این قدرت خود بهصورت کامل استفاده کند، چون اگر آب را کاهش دهد، ممکن است یکی از کشتیها غرق شود و کل رودخانه را ببندد. اگر یکی از بانکهای ما منابع نقدی نداشته باشد و اعتبار آن کاهش پیدا کند، این انتظار وجود دارد که مردم رجوع کنند و سپردههای خود را بردارند که از آن با عنوان «بانکهراسی» نام برده میشود و در ادامه به «بانکگریزی» منجر میشود و سیستم مالی کشور را تخریب میکند که هزینه آن برای اقتصاد ایران بسیار زیاد است و بانک مرکزی چنین ریسکی را نخواهد کرد. بانک مرکزی بهطور ضمنی این اطمینان را به بانکها داده که اجازهی ورشکستگی به دلیل نقدینگی را نخواهد داد و همواره پول نقد و «سیاست عرضه پرکشش پول» وجود دارد، به این معنی که طبق نرخ بهرهی سیاستی، بانکها هرچقدر که پول نقد نیاز داشته باشند از بانک مرکزی خواهند گرفت تا ریسک نقدینگی به سایر بانکها شیوع پیدا نکند. سیاست عرضهی پرکشش پول به یک نرخ بهره متصل است و بانکهای مرکزی در دنیا از این نرخ بهره استفاده میکنند.»
او افزود: «بانک مرکزی همواره بهعنوان آخرین مرجع تأمین نقدینگی است و هر بانک وقتی نتواند از جایی پول بگیرد در نهایت به بانک مرکزی مراجعه میکند. بههرحال اقتصادی که در حال رشد است نیاز به پول نقد هم دارد که بانک مرکزی همواره آن را تأمین میکند، اما اعمال سیاست عرضهی پرکشش پول، در بازار کژمنشی ایجاد میکند؛ به این مفهوم که بانکها میدانند که در نهایت بانک مرکزی وجود دارد و منابع و هزینهها را پرداخت خواهد کرد. حل این مشکل اینگونه برطرف میشود که بانک مرکزی سیاستهایی را اعمال کند که کژمنشی به وجود نیاید و اگر آمد، آن را کنترل کند، چون راه دیگری حداقل تاکنون برای آن شناخته نشده است.»
سوری در نتیجهگیری سخنان خود گفت: «ما با مجموعهای از عوامل مواجه هستیم که اجزای آن در خلق پول تأثیر میگذارند؛ از خانوارهایی که برای تسهیلات درخواست میدهند، سیاستهایی که باعث شده خانوارها و بنگاهها همواره به دنبال وام باشند تا بانک مرکزی که نرخ بهره و پول نقد را نمیتواند به درستی استفاده کند، در آن دخیل هستند. خلق پول کار بانک است و ما نمیتوانیم بانکی داشته باشیم که خلق پول نکند، چون تسهیلات میدهد و نمیتوان به این دلیل بانک را محکوم کرد، اما اینکه بانک باید در یک محدوده خلق پول کند، بستگی به این دارد که چه سیگنالهایی به بانک داده میشود تا دچار کژمنشی نشود. این کژمنشی را تنها با نظارت میتوان کاهش داد. تاریخ بانک مرکزی در جهان نشان داده که بعد از هر بحران، قوانین جدید نوشته شده و جنبههایی که مشکل داشت را شناسایی و برای آن محدودیت ایجاد میکنند.»
ویدیوی این نشست را اینجا ببینید.