گذر سالها خود امری مبارک است و جشن پنجاه سال حیات بورس در ایران مبارک باد. پنجاه سال زمانی بس بلند است که بسیار کارها را میطلبد. یادمان نرود که از پایان جنگ جهانی دوم فقط ۷۴ سال گذشته است؛ از سالهایی که اروپا با خاک یکسان شده بود و اروپاییان ویرانهها را به آبادی امروز رساندهاند و از آن هفتاد و اندی سال، اقتصاد بعد از انقلاب ایران چهل سال آن را داشته و نهاد بورس نیز از چنین فرصتی برخوردار بوده است. جا دارد بپرسیم که چقدر موفق بودهایم؟
حجم شکوهها و شکایتها از بورس در پارهای از معاملات خود بیانگر آن است که نفوذ بورس در میان خانوارهای ایرانی حتی بیاحتساب سهام عدالت قابل ملاحظه شده است و این دستاوردی است؛ اما حجم بالای گلهها و نارضایتی از برخی معاملات گویای کیفیت نازل محصولاتی است که میفروشیم و این نقطه ضعفی است. رشد نمایی بازار بدهی در سالهای اخیر بیانگر ظرفیتهای بورس است و این دستاوردی است؛ اما توان بورس در تامین مالی طرحها و بنگاهها گویای ضعف این بازار است. نبود رابطه با دنیا، نقطهای منفی در کارنامه بورس است، اما تعدد نقاط پیوند و اتصال بورس با مردم، نقطهای مثبت است. این فهرست مثبتها و منفیها، داشتهها و نداشتهها، قوتها و ضعفها و… ادامه مییابد. این فهرست انبوهی از وظایف را در پیش روی ما میگذارد که باید در سالهای آینده به آنها جامه عمل پوشیم.
از سیاهه مثبتها، حضور گسترده جوانان با دانش، متخصص، با انگیزه و در عین حال بلندپرواز و گاه زیادهخواه در بورس بیشک مهمترین تحول بازار در ۲۰ سال اخیر است. بورس پوستانداخته و مدیریت آن و نهادها و بنگاههای وابسته به آن در کف کفایت جوانان تحصیلکرده قرار گرفته است. به دلیل این جابهجایی است که جوانان نمیتوانند مسوولیت کمکاریها و ناتوانیها را به نسل من منتسب کنند. نسل من گوی بازی را به میدان آنان انداختهایم و از آنان انتظار کارآیی، تنوع محصولات، گسترده بازار، ارتباط بینالمللی، تامین مالی، سود، مدیریت ریسک و … داریم. فراتر از اینها از نسل جوان است که انتظار سلامت بازار، شفافیت، رعایت حقوق سهامداران کوچک، صحت معاملات و گزارشدهی دقیق دارد. از آنان است که میخواهیم در ۱۰ سال آینده به اندازه عمر ۵۰ ساله بورس دستاورد داشته باشند. این ملت مستحق جبران عقبماندگیهاست.