خلاصهای از پایاننامه
در هر سیستم بانکی، اصلیترین و مهمترین هدف مدیران، بهبود عملکرد بانک است. بازدهی داراییها[۱]، و بازدهی حقوق صاحبان سهام[۲] و حاشیهی بهرهی خالص[۳] معمولترین مؤلفههای سنجش عملکردبانکها محسوب میگردند. عوامل مختلفی بـر این مؤلفهها اثرگذارند؛ از آن جمله میتوان به تفاوت نرخ سود سپردهها و نرخ تسهیلات، حجم نقدینگی در اقتصاد و نرخ تورم اشاره کرد. به علاوه، نحوهی سودآوری و عملکرد بانکها از متغیرهای بیرونی و درونی اثر میپذیرند.
متغیرهای بیرونی شامل تغییرات در حجم نقدینگی، تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ سودهای بانکی و … است که خود از سیاستهای پولی و مالی هر کشور تأثیر میگیرد. متغیرهای درونی نیز شامل نسبت کفایت سرمایه، کیفیت داراییها ( بهویژه تسهیلات) ازنظر نقد شوندگی، ترکیب یا سبد تسهیلات، حساسیت به ریسک بازار، ذخیرهی مطالبات مشکوک الوصول، و نرخ ترکیب سپردهها و نیز نرخ سود آنها و عوامل مشابه دیگر است.
برای بررسی عوامل اثرگذار بر عملکرد بانک نیازمند تفکیک عوامل اثرگذار به دو بخش درونی و بیرونی هستیم. عوامل بیرونی شامل نرخ سود سپرده، نرخ سود تسهیلات، رشد نقدینگی، تورم، رشد اقتصادی و عوامل درونی شامل نسبت کفایت سرمایه، کیفیت دارایی، داراییهای نقدپذیر، حساسیت به ریسک بازار، ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، ترکیب سپردهها، ترکیب تسهیلات و نرخ سود سپردهها و تسهیلات میباشند. هریک این عوامل بر اساس مطالعات نظری ارتباط شناختهشده و معینی با عملکرد بانکها دارند. برای تشریح مبانی و چارچوب نظری تحقیق، در دو بخش به بیان نحوه مدلسازی ارتباط این عوامل با عملکرد بانک میپردازیم.
برخی از مطالعات مرتبط در این حوزه به برآورد عوامل مؤثر بر حاشیهی بهره پرداختهاند که از تفاوت بین نرخهای دریافت سود از تسهیلات و نرخ سپردهها بدست میآید. از این گروه تحقیقات اساسی میتوان به مطالعهی دمیرکاچ-کانت و هایزنیگا ۱۹۹۹، کلیس و واندر ونت ۲۰۰۸ اشاره نمود. در این تحقیقات دمیرکاچ-کانت و هایزنیگا[۴] دادههای مربوط به ۸۰ کشور را مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که نسبت بزرگ دارایی بانک به تولید ناخالص داخلی و همچنین نسبت کوچک تمرکز بازار، حاشیهی بهرهای و سودهای بانکی را کاهش میدهد. از طرفی حاشیهی بهرهای خالص و سودآوری بانکهای خارجی در مقایسه با بانکهای داخلی در کشورهای در حال توسعه برخلاف کشورهای توسعهیافته بیشتر است.
کلیس و واندر ونت به تعیین حاشیهی بهرهای بانکهای کشورهای مرکزی و اروپای شرقی نیز پرداختهاند. نتایج این مطالعه حاکی از تأثیرگذاری عواملی چون تمرکز، کارایی عملیاتی، کفایت سرمایه و رفتارهای ریسکی بر سودآوری بانکها است.
برخی از مطالعات به بررسی پویاییهای حاشیهی بهره پرداختهاند که از آن جمله میتوان به کارهای آلیقا-دیاز[۵] و اولیورو ۲۰۰۵ اشاره نمود. این تحقیق که به بررسی بخش بانکداری ایالات متحده امریکا و ضدچرخهای بودن حاشیهی بهره پرداخته است، نشان میدهد حاشیهی بهره در دوران رکود بالاتر از دوران رونق است.
اکثر تحقیقات اخیر در مورد عملکرد و سودآوری بانکها بر معیارهای ساختاری استوار بوده و بر رابطهی تجربی مثبت بین تمرکزگرایی و سودآوری تأکیدکردهاند. مطابق با فرضیهی تبانی، تعداد کمی از بانکها قادرند به صورت آشکار و پنهان تبانی کنند تا منجر به نرخهای بهرهی بالاتر روی بدهیها و نرخهای بهره پایینتر روی سپردهها شده و در نتیجه پاداشهای بالاتر برد. در قیاس با رابطهی مثبت تمرکز باسودآوری; فرضیهی کارایی، رابطهی مثبت اندازه را با کارایی بانک منعکس میکند. البته، لذا هنوز دقیق مشخص نیست که آیا سود بالای بانکهای بزرگ نتیجهی ساختار بازار متمرکز و تبانی است یا نتیجهی فنون مدیریتی و تولیدی برتر با هزینههای کمتر که عایدیهای بالاتر را ایجاد میکند (سید نورانی و همکاران، ۱۳۹۱).
طراحی و تبیین مدل ارزیابی عملکرد بانکها ضرورت بالایی دارد. از بعد نظری، در این طراحی میتوان کارایی تخصیص منابع بانک را متناسب با سرمایه آن تحلیل کرد. همچنین در این مدل ارزیابی، پارامترهای مؤثر بر افزایش کارایی را نیز میتوان نشان داد.
از منظر کاربردی باید به چند ضرورت اشاره نمود: ارزیابی مؤثر و درست از عملکرد بانکها در ایران باعث میگردد سرمایهگذاران داخلی و حتی خارجی منابع خود را در اختیار اینگونه بانکها قرار دهند تا هم سرمایهگذار سودآوری مناسب داشته باشد و هم منافع آن باعث بهبود و ارتقای خدمات بانک شود.
در این تحقیق تلاش که به سئوالهای زیر پاسخ داده شود:
- درجات کارایی (کارایی کلی یا حالت بازدهی ثابت نسبت به مقیاس) برای بانکهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟
- اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر روی کارایی بانکهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟
در این پژوهش پس از محاسبهی کارایی از روش تحلیل پوششی دادهها و یافتن متغیرهای اثرگذار بیرونی بر عملکرد بانک، از روش تحلیل دادههای پنل استفاده میشود. مدل پانل دیتا ترکیبی از مدل مقطعی و سری زمانی است که در آن، اطلاعات چندین واحد (افراد، شرکت، ایالت، کشور و…) در دورههای زمانی مختلف بررسی میشود. امروزه استفاده از مدل پانل دیتا در تحقیقات اقتصادی و مدیریتی رو به افزایش است.
برای اندازهگیری کارایی بانکها به عنوان متغیر وابستهی مدل نیز از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA)استفاده خواهد شد.
تحلیل پوششی دادهها، مفهومی از محاسبهی ارزیابی سطوح کارایی در داخل یک گروه از سازمان را نشان میدهد که کارایی هر واحد در مقایسه با تعدادی از واحدهای دیگر محاسبه میشود که دارای بیشترین عملکردند. این تکنیک، بر رویکرد برنامهریزی خطی مبتنی است که هدف اصلی آن، مقایسه و سنجش کارایی تعدادی از واحدهای تصمیمگیرندهی مشابه است; این واحدها که تعداد ورودیهای مصرفی و خروجیهای تولیدی متفاوتی دارند; نمونههایی از این واحدها میتوانند شعب بانکها، مدارس، بیمارستانها، پالایشگاهها، نیروگاههای برق، ادارات تحت پوشش وزارتخانه و یا کارخانههای متشابه میباشند. منظور از مقایسه و سنجش کارایی نیز این است که روشن شود یک واحد تصمیمگیرنده در مقایسه با سایر واحدهای تصمیمگیرنده، چقدر از منابع خود در راستای تولید بدرستی استفاده کرده است.
– نتایج مربوط به اندازهگیری درجات کارایی نشان میدهد که میانگین سطوح کارایی کلی در دورهی مورد مطالعه در بانکهای ایرانی ۷۹/۰ بوده است که در دسته دوم (بین ۶/۰ و ۸/۰) از طبقهبندی صورتگرفته در فصل چهار قرار میگیرد. این بدین مفهوم است که به طور میانگین در سطح بانکی با میزان نهادههای در نظر گرفته موجود، این ظرفیت وجود دارد که میزان ستادههای بانکی اعم ازROA، ROE و NIM افزایش یافته و بانکهای تحت بررسی در وضعیت تولید ستادهای کمتر نسبت به ظرفیت و پتانسیل خود قرار گرفته باشند.
– در تفکیک سطوح کارایی کلی به دو نوع کارایی در حالت بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و کارایی مقیاس نشان داده شده که میانگین سطوح کارایی مقیاس (۹۲/۰) نسبت به میانگین سطوح کارایی در حالت بازدهی متغیر نسبت به مقیاس (۸۶/۰) در سطح بالاتری میایستد. این موضوع بیانگر آن است که به طور میانگین بانکها نسبت به کارایی مربوط به ترکیب نهادههای خود جهت تولید ستادهها (کارایی در حالت بازدهی متغیر نسبت به مقیاس) در موقعیت بهتری فعالیت میکردند. لذا، در سیستم بانکی باید نسبت به ترکیب نهادهها یا کارایی در حالت بازدهی متغیر نسبت به مقیاس توجه ویژهای شود؛ چرا که اغلب میزان ناکارایی کلی (کارایی در حالت بازدهی ثابت نسبت به مقیاس) بانکهای تحت بررسی به این موضوع برمیگردد.
نتایج مربوط به برآورد درجات کارایی (کارایی کلی یا حالت بازدهی ثابت نسبت به مقیاس) نشان میدهد که در سالهای بعد از ۱۳۷۸ و ۱۳۹۰، میزان سطوح کارایی تمایل به حرکت به مقادیر پایینتر را دارد و از توانایی رقابتپذیری آنها کاسته شده است. در این خصوص با بررسیها و برآوردهایی که صورت گرفته، به ترتیب متغیرهای مربوط به نرخ رشد GDP در دوره قبل (۰۶۱/۰)، حجم نقدینگی (۰۲۶/۰)، تورم (۰۲۱/۰-) بیشترین اثرگذاری را روی مقادیر کارایی کلی برآوردشده داشتهاند. با این اوصاف، در سیاستهای ارتقای سطح کارایی بانکها در سطح کلان لازم است متغیرهای مذکور مورد توجه قرار بگیرد. و از طرف دیگر، در راستای جلوگیری از اثرات منفی متغیرهای کلان اقتصادی نظیر تورم و یا شوکهایی نظیر تحریمها، برنامهریزی مقاومتی ضرورت دارد. نتایج نشان میدهد که با افزایش ثبات و کاهش ناپایداری در اقتصاد کلان (مثلاً رشد کمتر شاخص قیمتها و یا به عبارتی رشد کم نرخ تورم و نرخ رشد مثبت و بالای تولید ناخالص داخلی) میزان سطح کارایی بانکها افزایش پیدا خواهد کرد.
[۱] . return of assets (ROA)
[۲] .return of equity capital (ROE)
[۲] . net interest margin (NIM)
[۴] Wayne Huizenga
[۵] Díaz Olivo