بیل گیتس را با مایکروسافت، فنآوری و ثروت عظیم میشناسیم. اما او و همسرش در سالهای اخیر، صدها هزار هکتار اراضی کشاورزی در بیست ایالت امریکا خریدهاند. علاقۀ بیل گیتس به مزرعهداری ناشی از چیست؟ گیتس سرمایهگذار حرفهای و آشنا با بازارهای مالی است. چرا به سرمایهگذاری در بخش محافظهکار کشاورزی روی آورده است؟ چرا گیتس میخواهد در سبد داراییهای خود، سرمایهگذاری در زمینهای کشاورزی را که به اندازۀ سرمایهگذاری در سهام سنتی بیثبات نیست، اضافه کند؟ بیل گیتس باید معتقد باشد که تکنولوژی جدید (agri_tec) در زمینه استفادۀ گسترده از علم بذر (بذرهای اصلاحشده ژنتیکی)، سوختهای زیستی، صرفهجویی در مصرف آب و سایر نهادهها، اتوماسیون، مقاومت در برابر بیماریهای گیاهی و دامی، بیوگاز، نقشهبرداری از زمینهای کشاورزی، واکسنهای جدید دامی، تغییر ذائقۀ مصرفکنندگان، … به نرخهای بازده بالا منتهی میشود. بیل گیتس جلوتر از زمانه خود، با سرمایهگذاری عمده در مزارع کشاورزی و استفاده از تکنولوژی روز میخواهد روشهای سنتی مالکیت، بهرهبرداری و سود از زمینهای کشاورزی را تغییر دهد.
سرمایهگذاری گیتس در زمینهای کشاورزی امریکا بیشک دیگران را تشویق میکند تا زمینهای کشاورزی را به عنوان فرصتهای سرمایهگذاری هوشمند تلقی کنند. او میخواهد مفهوم فصل زراعی بد را در چارچوب مفاهیم بازار سرمایه تغییر دهد. حتما گیتس آخرین کسی در امریکا نیست که این فرصت را شناسایی کرده، و حضور او باعث خواهد شد که افراد بیشتری به زمینهای کشاورزی به مثابه ابزار سرمایهگذاری و “طبقهی دارایی” جدید نگاه کنند.
آثاری از توجه سرمایهگذاران ایرانی به اراضی کشاورزی مشاهده شده است. این بدآن معناست که غیر از زمین و ساختمان، اهالی بازار سرمایه ایران هم به طبقه دارایی جدیدی در بازار، یعنی اراضی کشاورزی، توجه کردهاند. آینده نشان خواهد داد که آیا این تحول به نفع کارایی بیشتر بخش کشاورزی و ارتقای رفاه کشاورزان است و یا باعث سفتهبازی و افزایش قیمت محصولات کشاورزی خواهد شد.
در مورد متن بالا، دوستی به نام علیرضا پیام زیر را ارسال کرده است.
روشهای بسیار مختلفی برای اندازهگیری ثروت یا درک معنای ثروت از دیدگاههای مختلف وجود دارد. یک نگاه آن است که به ترازنامهها، حسابهای بانکی، یعنی فقط و فقط به داراییها توجه کنیم. نگاه دیگر آن است که ببینیم با داراییهای فرد، چه میزان قدرت و نفوذ در اختیار او قرار میگیرد؛ یا اینکه چگونه میتواند از طریق ثروت و داراییهای خود بر دنیای اطرافش و آینده آن تأثیر بگذارد و یا حتی شرایط را کنترل کند.
بیل گیتس اکنون میتواند از این توانایی برخوردار شود که با عدم تولید روی اراضی کشاورزی خود و یا با انتخاب کشت خاصی روی زمینهای کشاورزی خود بر قیمت کالاهای اساسی کشاورزی (commodities) و بازارهای آتی محصولات کشاورزی تأثیر بگذارد. با دستکاری قیمت کالاهای اساسی کشاورزی و بازارهای آتی محصولات کشاورزی، منافع مالی بزرگی حاصل میشود.
در عین حال، بیل گیتس با کنترل بخشهای وسیعی از بارورترین زمینهایکشاورزی امریکای شمالی، ممکن است این فرصت را بیابد که با ایجاد انواع جدیدی از ابزار مشتقه ریسکها را پوشش دهد و اهداف تجاری جدیدی را ترویج دهد.
به هر حال، بیل گیتس هم به دانش و هم به پیشرفتهای جدید در بیوتکنولوژی، مهندسی ژنتیک و فناوری نانو دسترسی دارد و میداند که این فناوریها بهزودی در دسترس خواهند بود. چنین پیشرفتهایی این امکان را فراهم میآورند که از این زمینهای کشاورزی برای کشت صنعتی در مقیاس بزرگ از ارگانیسمهای اصلاحشده ژنتیکی (گیاهان، قارچها، جلبکها، تکیاختهها، انواع مختلف موجودات ریز و درشت) برای تولید مواد بسیار ارزشمند نانویی مهندسیشده استفاده شود؛ تولید در مقیاس صنعتی از محصولاتی که تا امروز فقط به مقادیر کم در شرایط آزمایشگاهی با صرف هزینههای هنگفت تولید میشده است.
اگر این اتفاق بیفتد، عصر جدیدی در صنایع نانو آغاز خواهد شد که پیامدهای غیرقابل تصوری برای آیندۀ بشریت و زیست کرۀ زمین خواهد داشت. چنین پیشرفتهایی در صنعت داروسازی و صنایع وابسته نیز انقلابی ایجاد خواهد کرد.