در روز چهارشنبه سی بهمن نود و هشت به دعوت دوستان دانشجو در دورهمی علاقهمندان به رمز ارزها شرکت کردم. غیر از توضیح در مورد بعضی رمزارزها و تحولات تاریخی قیمت آنها، بحث به موقعیت استخراج رمزارزها در ایران، موقعیت قانونی معاملات رمزارزها در جهان و ایران، کمک احتمالی رمزارزها در شرایط تحریم، کمک احتمالی رمزارزها به مهار تورم در ایران، تاثیر رمزارزها بر سیاست پولی در جهان و…کشید. نمیدانم چه درصدی از آن دوستان حاضر با پیچیدگیهای علم رمزنگاری ریاضی، مباحث علوم کامپیوتر و طراحی پیچیده ی تکنولوژی بلاک چین آشنا بودند، یا همچون من صرفاً مقدماتی در مورد موضوع میدانستند. عنوانی که بنده نیز چند دقیقه ای در بارهی آن صحبت کردم، امکان تأسیس صندوق رمزارزها با اخذ مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار بود. با توجه به این که بحث تشکیل صندوقهای مشترک ارزی مطرح بوده که در آن تمامی سرمایهگذاران میتوانند مشارکت کنند، آیا سیاستگذار مجوز تشکیل چنین صندوقهایی را با سبدی از رمزارزها در ایران خواهد داد؟ مسئله آن گاه به ارزشیابی واحدهای چنین صندوقی برگشت. به علاوه، با توجه به تلاطم گستردهی قیمت این ارزها، آیا اصلا مشارکت عمومی و استفاده از وجوه عمومی در این حوزه میتواند مطرح باشد؟ با توجه به رمزارز لیبرا که فیس بوک با آن میخواهد هزینهی شبکه را به صفر برساند و با توجه به رمزارز ملی دولت چین که امیدوار است در سال دو هزار و بیست آن را به جریان اندازد، بعد عمومی رمزارزها گسترش مییابد، هرچند از عدم تمرکز و استقلال آن از کشورها و شرکتهای چندملیتی کاسته میشود. حاضران جلسه در مورد بعضی از این موارد اظهار نظر کردند. حاصل این بحثها در هنگام خروج از جلسه کماکان این سئوال را در ذهن من آورد که تکنولوژی بلاک چین، به مثابه شکل دهنده به دفتر کل جهانی که در آن همه تراکنشها با توزیعی در وسعت کل جغرافیای عالم آورده میشود و غیر از ممکن ساختن شکلدهی به رمزارزها، در طیف گستردهای از فعالیتهای کسب و کارها منشاء اثر است، تا چه حد خواهد توانست در خدمت بسط رفاه و آزادی بشر باشد، و در چه حوزههایی برعکس ممکن است عرصهی زندگی را بر انسان قرن بیست و یکم تنگ کند.