در پاسخ به پیام تبریک اینجانب که در آن به “امید” اشاره رفته بود، تنی از دوستان به تلخی یادآور شدند که از “امید” کاری ساخته نیست. من نیز نگفته بودم که ” امید استراتژی و راهبرد” است. “امید” بدون تلاش معنا ندارد. “امید” مفهومی ندارد اگر آماده نباشیم امیدها و رویاهای خود را تحقق بخشیم.
به ظاهر، شکست سیاستهای اقتصادی با نتایج اجتنابناپذیر نرخ نازل رشد، بحران نهادهای پولی، نرخ بالای بیکاری، دستمزدهای زیر خط فقر، افزایش ناعدالتی درآمد و ثروت، فساد گسترده، کمبود آب و تخریب محیط زیست، … علت اصلی بروز ناامیدی بوده. اما همهی این وضعیت را نمیشود به پای اقتصاد نوشت. برای پاسخگویی به چالشهای بالا، زور اقتصاد به تنهایی نمیرسد.
برای مردم گره رابطهی اقتصاد و سیاست را باید گشود. ریشههای مشکلات زندگی عمومی امروز ایران را فقط حماقتهای اقتصادی توضیح نمیدهد. در غیبت درک درستی از سیاستهای اقتصادی توسط عامه مردم، اتخاذ تصمیمهای اقتصادی درست به شجاعت سیاسیای نیاز دارد که فعلاً در میان سیاستمداران ایران مشاهده نمیشود. غیبت این رشادت باعث نمیشود انسان خردمند آیندهنگر امید و تحرک را فراموش کند و طرف بیتفاوتی و سکون را بگیرد. حتی اگر کلاف امید سردرگم شده باشد، روزگار حد و مرزی برای امید ما تعیین نکرده است.